به گزارش مشرق، در روزی که کسی تصورش را نمی کرد، عباس جدیدی بازهم خبرساز شد. او به عنوان نایب قهرمان المپیک آتلانتا برای رونمایی از تندیس خود به آکادمی ملی المپیک دعوت شده بود، اما با صحبت های طوفانی اش علیه وزیر ورزش در حالی که سلطانی فر در چند قدمی اش ایستاده بود، همه را متعجب کرد.
جدیدی با یادآوری اتفاقات انتخابات فدراسیون کشتی در سال 98 گفت: «وقتی من، خادم و دبیر با رد صلاحیت در انتخابات کشتی رو به رو شدیم، شوکه شدم و پیگیری کردم، اما بارها با درهای بسته اتاق وزیر ورزش و رییس کمیته ملی المپیک مواجه شدم که امروز با کت و شلوار اینجا ایستادهاند. تلفنها هم پاسخ داده نشد. به قول موحد دل پر خونی دارم.»
این قهرمان کشتی که این روزها خودش را برای کسب کرسی در شورای کشتی آسیا آماده می کند، در ادامه پیشنهادات جالبی را هم پیرامون تشکیل دادگاه تخصصی وررزش مطرح کرد و گفت: «به عنوان یک عضو کوچک از جامعه بزرگ حقوقی بزرگ کشور، نبود دادگاه و محکمه تخصصی در ورزش را احساس میکنم. در اینجا از رئیس قوه قضائیه درخواست میکنم در امر ورزش هم دستور دهند این دادگاهها برپا شود.»
برای پیگیری ماجرا بعد از این نشست دقایقی با عباس جدیدی همکلام شدیم تا درباره اتفاقات حاشیه ای مراسم امروز از او سوال کنیم. جدیدی درباره پیشنهاد خود برای تشکیل دادگاه تخصصی ورزش می گوید: «من دکترای حقوق دارم و به خاطر تخصصی که دارم این بحث را مطرح کردم. این خلا واقعا در ورزش کشور وجود دارد و می بینم که کمیته های انضباطی در فدراسیون های مختلف نظامند نیستند. از همین جرایمی که در فوتبال در نظر گرفته می شود تا مباحث دیگر همچون رد صلاحیت کاندیداها در انتخابات، کاملا در این موارد سلیقه ای تصمیم گیری می شود. همه این بی و در پیکری های ورزش ایران ما به خاطر نبود یک محکمه است. برای تشکیل چنین دادگاهی باید از طرف وزارت ورزش درخواستی مطرح شود تا قوه قضاییه آن را پیگیری کند و در نهایت این اتفاق به شکل قانون دربیاید. واقعا بحث های حقوقی در ورزش برای خودش یک دریایی است. اینکه هر کسی به کمیته انضباطی یک فدراسیون بیاید و حکم صادر کند که نمی شود. اصلا ضمانت اجرای این احکام چیست؟»
در ادامه از او درباره انتقاد تند از وزیر ورزش و رییس کمیته ملی المپیک پرسیدیم که جدیدی پاسخ داد: «اگر همین قوانینی که می گویم باشد و یک دادگاه تشکیل شود، دیگر هر مسئولی نمی تواند بگوید از فلان فرد خوشم نمی آید و ردصلاحیتش می کنم. همه مرا می شناسند. من به رک گویی معروفم. من اهل تعریف و تمجید بی خود و بی جهت نیستم. اگر دنبال این حرف ها بودم الان پشت میز هیات دولت نشسته بودم! خیلی چیزها را در زندگی به خاطر همین زبان از دست دادم. کار امروزی که انجام دادند، قشنگ بود و دستشان درد نکند، اما من نمی توانم اتفاقات بد گذشته را فراموش کنم. با آقایان بعد از جلسه هم صحبت کردم و خودشان هم حرف مرا قبول داشتند؛ اگرچه دیگر فایده ای ندارد.»